دانلود دعا از نوحه با صدا مداحی جدید مولودی روایت حکایت داستان حدیث ۹۰

دانلود جدیدترین نوحه مداحی ها مراثی روضه دعاهای زیبا با معنی احادیث حکایات روایات کمیل معراج بوی سیب ۱۳۸۹ ۱۳۹۰ کریمی قطری ذاکر

دانلود دعا از نوحه با صدا مداحی جدید مولودی روایت حکایت داستان حدیث ۹۰

دانلود جدیدترین نوحه مداحی ها مراثی روضه دعاهای زیبا با معنی احادیث حکایات روایات کمیل معراج بوی سیب ۱۳۸۹ ۱۳۹۰ کریمی قطری ذاکر

تواضع و فروتنى

داستان حکایات و روایات درباره تواضع و فروتنى


در ادامه مطلب

1 - فروتنى با سلمان فارسى 
حضرت (سلمان ) مدتى در یکى از شهرهاى شام امیر (فرماندار) بود. سیره او در ایام فرماندارى با قبل از آن هیچ تفاوت نکرده بود، بلکه همیشه گلیم مى پوشید و پیاده راه مى رفت و اسباب خانه خود را تکفل مى کرد.
یک روز در میان بازار مى رفت ، مردى را دید که یونجه خریده بود و منتظر کسى بود که آن را به خانه اش ببرد. سلمان رسید و آن مرد او را نشناخت و بى مزد قبول کرد بارش را به خانه اش برساند.
مرد یونجه را بر پشت سلمان نهاد، و سلمان آن را مى برد. در راه مردى آمد و گفت : اى امیر این را به کجا مى برى ؟ آن مرد فهمید که او سلمان است در پاى او افتاد و دست او را بوسه مى داد و مى گفت : مرا ببخش که شما را نشناختم .
سلمان فرمود: این بار را به خانه ات باید برسانم و رسانید، بعد فرمود: اکنون من به عهد خود وفا کردم ، تو هم عهد کن تا هیچکس را به بیگارى (عمل بدون مزد) نگیرى و چیزى را که خودت مى توانى ببرى به مردانگى تو آسیبى نمى رساند.(240)


2 - بلال حبشى 
(بلال حبشى ) از مسلمانان بود که از نظر معنوى ترقى کرده بود، تا جائى که اذان گوى پیامبر صلى الله علیه و آله شد و حضرتش مى فرمود: اى بلال به روح ما (به وسیله اذان ) نشاط ببخش .
پیامبر صلى الله علیه و آله او را امین بر بیت المال نمود، و همچون برادر تنى با او رفتار مى کرد و به او مى فرمود: وقتى وارد بهشت مى شوم ، صداى کفش ‍ ترا جلوتر از خود مى شنوم ، آن وقت که در سرزمین سرسبز بهشت راه مى روى ... .
بر این اساس مسلمانان نزد بلال مى آمدند، و امتیازات و افتخاراتى را که کسب کرده بود به او تبریک مى گفتند.
بلال هرگز با تعریفات آنان مغرور نمى شد و ستایش مردم او را عوض ‍ نمى کرد، با کمال تواضع در پاسخ آنها مى گفت : (من از اهالى حبشه هستم ، دیروز عبد و غلام بودم .)(241)


3 - تواضع رسول خدا صلى الله علیه و آله 
(ابوذر) گوید: (سلمان فارسى ) و (بلال حبشى ) را دیدم که با هم به حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیدند. در این میان ، سلمان براى احترام به پیامبر صلى الله علیه و آله ، به پاهاى رسول خدا افتاد و بر آنها بوسه زد.
پیامبر صلى الله علیه و آله ضمن جلوگیرى از این کار، خطاب به سلمان فرمود: (از آن کارهائى که عجم (غیر عربها) در مورد شاهان خود انجام مى دهند انجام نده . من بنده اى از بندگان خدا هستم ، از آنچه مى خورند من نیز مى خورم ، و آنجا که مردم مى نشینند من نیز مى نشینم .)(242)


4 - محمد بن مسلم 
(محمد بن مسلم ) مردى ثروتمند از اشراف کوفه ، و از اصحاب امام باقر علیه السلام و صادق علیه السلام بود. روزى امام باقر علیه السلام به او فرمود: اى محمد باید تواضع و فروتنى کنى .
وقتى محمد بن مسلم از مدینه به کوفه برگشت ، ظرف خرما و ترازویى برداشت و درب مسجد جامع کوفه نشست و صدا مى زد: هرکس خرما مى خواهد بیاید از من بخرد (تا هیچ تکبرى به او سرایت نکند).
بستگانش آمدند و گفتند: ما را با این کار رسوا کردى . فرمود: امامم مرا امر به چیزى کرد که مخالفتش نخواهم کرد؛ از این محل حرکت نمى کنم تا تمام خرمایى را که در این ظرف است بفروشم .
بستگانش گفتند: حال که چنین است پس کار آسیابانى را پیشه خود کن . وى قبول کرد و شتر و سنگ آسیابى خرید و مشغول آرد کردن گندم شد، و با این عمل خواست از بزرگ بینى نجات یابد.(243)


5 - عیسى علیه السلام و شستن پاى حواریین 
(عیسى بن مریم ) به حواریین خود فرمود: مرا به شما حاجتى است ؟ گفتند: چه کار کنیم ؟ عیسى از جاى حرکت کرد و پاهاى حواریین را شستشو داد! عرض کردند: یا روح الله ما سزاوارتریم که پاى شما را بشوئیم !
فرمود: سزاوارترین مردم به خدمت کردن ، عالم است ، این کار را کردم که تواضع کرده باشم ، شما هم تواضع را فرا گیرید و بعد از من در بین مردم فروتنى کنید آن طور که من کردم و بعد فرمود:
به تواضع حکمت رشد مى کند نه با تکبر، چنانکه در زمین نرم گیاه مى روید نه در زمین سخت کوهستانى .(244)

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد