دانلود دعا از نوحه با صدا مداحی جدید مولودی روایت حکایت داستان حدیث ۹۰

دانلود جدیدترین نوحه مداحی ها مراثی روضه دعاهای زیبا با معنی احادیث حکایات روایات کمیل معراج بوی سیب ۱۳۸۹ ۱۳۹۰ کریمی قطری ذاکر

دانلود دعا از نوحه با صدا مداحی جدید مولودی روایت حکایت داستان حدیث ۹۰

دانلود جدیدترین نوحه مداحی ها مراثی روضه دعاهای زیبا با معنی احادیث حکایات روایات کمیل معراج بوی سیب ۱۳۸۹ ۱۳۹۰ کریمی قطری ذاکر

اول صفر سال 61 هجرى قمرى - حوادث و رویدادها

اول صفر سال 61 هجرى قمرى - حوادث و رویدادها



در ادامه مطلب

اول صفر سال 61 هجرى قمرى
ورود اسیران واقعه کربلا به شام 
پس از آن که امام حسین علیه السّلام و یاران باوفایش در دشت سوزان کربلا به دست لشکریان حرمت شکن و سفاک عمربن سعد در روز عاشوراى سال 61 قمرى به شهادت رسیدند، بازماندگان آنان ، از جمله امام زین العابدین علیه السّلام که در شدت بیمارى به سر مى برد و سایر فرزندان ، همسران ، خواهران و مادران شهیدان کربلا، به اسارت سپاه عمربن سعد درآمده و در روز یازدهم محرم ، آنان را از کربلا به کوفه منتقل نمودند. عبیدالله بن زیاد که استاندار کوفه و بصره و عامل یزیدبن معاویه در عراق و فتنه گر اصلى واقعه کربلا و از دشمنان سخت اهل بیت علیه السّلام بود، دستور داد که اسیران را با همان حالت اسارت و در پوشش نامناسب و تحقیرآمیز وارد مجلس او نموده و از این راه بر آنان و بر همگان فخر و بالندگى نماید.
به همین جهت با اسیران به گونه اى زننده و ناروا رفتارکرد و بر آنان بسیار سخت گرفت . ولى مناظره و مشاجره حضرت زینب (س ) و امام زین العابدین علیه السّلام در مجلس ابن زیاد و افشاگرى جنایت هاى سپاه کوفه براى اهالى این شهر، عبیدالله بن زیاد را در موقعیت بسیار خطرناکى قرارداد. به طورى که مردم از شدت خشم و نگرانى و انزجار از رفتار عبیدالله و سپاهیان بى نزاکت او در دشت کربلا، آشکارا بر حسین علیه السّلام و یارانش مى گریستند و قاتلانشان را لعنت مى کردند.
عبدالله بن عفیف ، از جمله شیعیان على علیه السّلام در کوفه بود که در همان زمان بر ضد عبیدالله قیام کرد و به دست دژخیمان حکومت به شهادت رسید.
به هر تقدیر پس از چند روز اقامت اسیران در کوفه ، آنان را روانه شام نمودند تا در مجلس یزیدبن معاویه (دومین حاکم اموى ) حاضر سازند.
عبیدالله بن زیاد پیش از حرکت اسیران ، فرمان داد سرهاى شهیدان کربلا را بالاى نیزه کرده و به سرپرستى زحربن قیس به شام ارسال کنند و پس از آن ، اسیران را بر کجاوه هایى سوارکرده و به حالت اسیرى روانه شام کرد. وى دستور داد امام زین العابدین علیه السّلام را با غُل جامعه در بند کرده و دستهایش را برگردنش به بندند. وى ، محفّربن ثعلبه عائذى را ماءمور رساندن اسیران به شام نمود و افراد جنایت کارى چون شمربن ذوالجوشن و خولى را نیز با او همراه کرد.
گروه اسیرداران ، در میان راه به گروه حاملان سرهاى شهدا پیوسته و به اتفاق هم راه عراق تا شام را پیمودند.(23)
منازل و ایستگاه هاى میان عراق و شام ، زیاد است و معروف به چهل منزل مى باشد. آنان در هنگام حرکت به سوى شام از بسیارى از شهرها و روستاها عبور کردند و در بسیارى از این مناطق ، مردم به محض باخبر شدن از شهادت امام حسین علیه السّلام و اسارت خانواده آن حضرت ، سوگوارى مى کردند و بر قاتلان آن حضرت نفرین و لعنت مى نمودند. از اسیران و سرهاى شهدا در بین راه ، کرامات فراوانى به ظهور رسیده و خاطره هاى زیادى از آنان در منابع اسلامى و مقاتل به ثبت رسیده است .
به هر تقدیر در روز اول ماه صفر سال 61 هجرى قمرى ، اسیران و سرهاى شهیدان واقعه کربلا را وارد دمشق ، مقر حکومت یزیدبن معاویه نمودند و اهالى این شهر، این روز را عید اعلان کرده و به جشن و پایکوبى پرداختند.(24)
روایت شده است : اسیران واقعه کربلا، همین که به دمشق رسیده و خیل تماشاگران را دیدند، تلاش زیادى به عمل آورده تا خود را از تماشاگران بپوشانند. به همین جهت جناب ام کلثوم (س ) پیش از ورود به دمشق به شمربن ذى الجوشن فرمود: مرا با تو حاجتى است .
شمر گفت : حاجت تو چیست ؟
ام کلثوم (س ) فرمود: این شهر شام است . چون خواستید ما را وارد شهر نمایید، از دروازه اى وارد کنید که حضور تماشاگران در آن کمتر باشد و سرهاى شهیدان را از میان اسیران بیرون برده و جلوتر از آنان حرکت دهید تا مردم به تماشاى سرها پرداخته و به خاندان عصمت و طهارت کمتر نگاه کنند.
شمر، که جرثومه فساد و تباهى بود، برخلاف نظر ام کلثوم (س )، سرهاى شهیدان را در میان اسیران قرارداد و آنان را همزمان از دروازه ساعت که شلوغ ترین ورودى دمشق بود، عبور داد.
شیخ عباس قمى (ره ) به نقل از شیخ بهایى (ره ) درباره ورود اسیران به دمشق گفت : بر در شهر سه روز ایشان را بازگرفتند تا شهر را بیارایند و هر حُلّى و زیورى و زینتى که در آن بود به آیینه ها بستند به صفتى که کسى چنان ندیده بود. قریب پانصدهزار مرد و زن با دف ها، و امیران ایشان با طبل ها، بوق ها و دُهل ها بیرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان ، رقص کنان با دف و چنگ و رباب زنان استقبال کردند.(25)
پس از ورود اسیران به دمشق ، آنان را وارد مجلس یزید نمودند.
پیش از همه ، زحربن قیس به نزد یزید رفت و گفت : اى امیر! براى تو مژده فتح و پیروزى آورده ام . خداوند متعال تو را بر مخالفانت پیروز کرد. همانا حسین بن على علیه السّلام به همراه هجده تن از اهل بیت و شصت نفر از یارانش بر ما وارد شدند و ما به محض ورود آنان به عراق ، به سوى او حرکت کردیم و به او گفتیم که یا تسلیم شده و فرمان عبیدالله بن زیاد را برگردن گیرد و یا آماده کارزار گردد. ولى او و یارانش تسلیم نشده و کارزار را پذیرفتند. ما هم بامداد که خورشید سر از نقاب حجاب برآورد بر آن ها تاختیم .(26)
زحر بن قیس براى خوش آیند یزید و جلب رضایت او و گرفتن جایزه ، تعریف و توصیف زیادى از جنایت هاى خود و هم دستان خود به عمل آورد.
یزید، پس از شنیدن گفتار ابن قیس ، سرش را به زیر انداخت و مقدارى به فکر فرورفت و آن گاه سربرداشت و گفت : هرگاه حسین علیه السّلام را نمى کشتید من شما را مردمى مطیع و فرمانبردار مى دانستم و اگر من به جاى عبیدالله بن زیاد بودم از کرده حسین علیه السّلام درمى گذشتم .
یحیى بن حکم ، برادر مروان بن حکم که در آن مجلس حضور داشت ، گفت : این ها همان سرهایى هستند که در سرزمین طف به دست پسر زیاد که داراى حسب و نسب پستى است از پاى درآمدند. آرى نسل امیه به اندازه ریگ ها، دنیا را پرکرده و براى دختر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نسلى باقى نمانده است !
یزید سخن او را برید و بر سینه اش زد و دستور داد که خاموش شود.(27)
یزید در آن جمع ، متوجه امام سجاد علیه السّلام شد که در غل و زنجیر بود و به وى گفت : اى پسر حسین ! پدرت خویشاوندى مرا برید و حق مرا زیر پا گذاشت و با من درباره سلطنت به نزاع پرداخت ، در نتیجه خدا با او چنین معامله اى کرد که اکنون مشاهده مى نمایى !
امام زین العابدین علیه السّلام در پاسخ یزید این آیه را تلاوت کرد: ما اَصابَ مِن مُصیبَةٍ فِى الاْ رْضِ وَ لا فى اَنفُسِکُمْ اِلاّ فى کِتابٍ مِن قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها.(28)
یعنى هیچ بلا و ناگوارى در روى زمین و در جان هایتان به شما نمى رسد مگر آن که پیش از این ما آن را در کتاب مقدرات ثبت کردیم ، همانا این کار براى خدا آسان است .
در آن مدتى که اسیران در شام اقامت داشتند، رویدادهاى گوناگونى براى آنان به وقوع پیوست که از همه مهمتر درگذشت دختر خردسال امام حسین علیه السّلام در خرابه شام ، مناظره حضرت زینب (س ) و دیگر افراد خانواده امام حسین علیه السّلام با یزید و خطبه به یادماندنى امام سجاد علیه السّلام در حضور یزید، درباریان و اهالى دمشق در مسجد اموى بود.
این گونه افشاگرى ها و مبارزه هاى پنهان و آشکار اهل بیت علیه السّلام در حالت اسیرى در شام ، یزید را در نزد مسلمانان ، بى مقدار و بى اعتبار کرد و پس از مدتى ، وضعیت شام را بر ضد یزید و به هوادارى از امام حسین علیه السّلام تغییرداد.
یزید، ناچار شد که اعتراف به جرم و جنایت خود و سپاهیان و عاملان جنایت پیشه خود کرده و از امام زین العابدین علیه السّلام عذرخواهى نماید و پس از مدتى آنان را آزاد و با احترام و عزت به مدینه منوره عودت دهد.(29)
بدین ترتیب ، قیامى را که امام حسین علیه السّلام با خون خود آغاز کرده بود، امام زین العابدین علیه السّلام و حضرت زینب علیها السّلام و سایر اسیران واقعه کربلا، با اسارت خود به اکمال و اتمام رسانید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد